جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نجات ایرانیان از فقر با ظرفیت های عظیم نوروز در ایجاد توسعه

غلامرضا ظریفیان- صدای فردا

مفهوم توسعه (Development) از کلیدی‌ترین مفاهیم زمان ما به‌شمار می‌رود، به گونه‌ای که کشورهای دنیا و اجتماعات بشری را براساس آن طبقه‌بندی می‌کنند. در ادبیات جهانی به کشوری توسعه ‌یافته می‌گویند که همه ابعاد مختلف آن جامعه با توازن و هماهنگی لازم با هم ارتقا پیدا کند، به گونه‌ای که عدالت اجتماعی، ارتقاء فرهنگ عمومی و تخصص و مشارکت سیاسی در آن جامعه تحقق یابد، در واقع توسعه متکی بر منظومه‌ای متوازن و نظام‌واره در جامعه است که معطوف به بهبود تمامی ابعاد زندگی یک ملت است.

از این رو توسعه را به مثابه درختی دانسته‌اند که ریشه آن فرهنگ (باورها، ارزش و نگرش‌های جمعی برای برپایی نظم اجتماعی) و غذای آن را آموزش هدفمند و علمی شهروندان و نظام مناسب اقتصادی را به مثابه شاخ و برگ این درخت و برطرف شدن فقر و محرومیت، حفظ همبستگی و استقلال ملی و توسعه انسانی مبتنی بر فرهیختگی، همزیستی مسالمت‌آمیز با خود و جهان و رشد معنوی را میوه این درخت به حساب آورده‌اند.

سازمان ملل متحد توسعه را فرایندی دانسته‌است که کوشش‌های مردم و دولت را برای بهبود اوضاع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر منطقه متحد کرده و مردم این مناطق را در زندگی یک ملت ترکیب نموده و آن‌ها را به طور کامل برای مشارکت در پیشرفت ملی توانا سازد.

بر این اساس چنانچه که بیان شد اگر فرهنگ را ریشه توسعه بدانیم، به میزانی که عناصر اصلی فرهنگ یک ملت، میل به همبستگی، هماهنگی و همگرایی و باورپذیری عمومی داشته‌باشد آن جامعه از ظرفیت بیشتری برای تحقق توسعه برخوردار است.

نوروز و جشن نوروز از این منظر به عنوان یک فرهنگ پذیرفته شده عمومی یک جامعه بزرگ (که اکنون حداقل ۱۲ کشور را دربرمی‌گیرد) و علی‌رغم فرازونشیب‌های تاریخی که این ملت‌ها داشته‌اند و در بستر تاریخ بخشی از فرهنگ آنان مورد تطاول و دگرگونی‌های عمیق شده‌است، همچنان به عنوان یک نقطه عطف فرهنگی استمرار و تداوم یافته‌است، ظرفیت‌های عمیق و گرانقدری در آن بروز و ظهور و نهفته است که در صورت فهم عناصر کم‌نظیر آن می‌تواند همچنان نقش هویت‌ساز و سهم مهمی را در توسعه‌ی اکنون و آینده ملت‌های معتقد و ملتزم به آن ایفا کند. در این مختصر به برخی از شاخص‌ها و مؤلفه‌های توسعه‌آفرینی نوروز اشاره می‌شود.

  • امرور اجمالی تاریخی:

واژه نوروز از فارسی میانه و برگرفته از زبان اوستایی است. امروزه این واژه به طور عام به اعتدال بهاری و آغاز سال نو اطلاق می‌شود. منشأ و زمان دقیق پیدایش نوروز به درستی معلوم نیست، اما بنا به روایات و اسناد تاریخی، مراسم نوروز در سال ۵۳۸ قبل از میلاد در زمان حکومت کوروش بزرگ به صورت باشکوه برگزار می‌شده است، بنابراین زمان پیدایش نوروز را باید سالیان دراز قبل از این تاریخ دانست.

اهمیت این موضوع در آن است که این مراسم فرهنگی و اجتماعی از استمرار و پیوست تاریخی برخوردار است و علی‌رغم حملات اقوام غیرنژاد آریایی به فلات بزرگ ایران که اکنون بیش از ۱۲ ملت و کشور را دربرمی‌گیرد، این رویداد تاریخی هیچگاه متوقف نشده‌است، بلکه پس از مدتی از استقرار اقوام غیرایرانی در فلات ایران مورد استقبال آنان نیز قرار گرفته‌است.از این رو می‌توان به این اصل مهم در فرهنگ نوروز اشاره کرد که نوروز در درونمایه اصلی خود علاوه‌بر ظرفیت ایجاد همبستگی و پیوند میان یک‌ملت، توانایی همگرایی میان نژادها و ملت‌های دیگر را نیز دارد و در واقع یکی از شاخص‌های توسعه که ایجاد همگرایی جهانی برای بهره‌برداری حداکثری از منابع انسانی و مادی است را در درون خود دارد.

در منابع کهن تاریخی، خدای‌نامه‌ها و آیین‌نامه‌ها، نوروز روز پیروزی نور بر تاریکی، گرما بر سرما، آگاهی بر جهل، فروتنی بر تکبر، مهربانی و خضوع در برابر مردم به خودکامگی و صلح و سازش در برابر جنگ و خشونت و شادی و نشاط بر اندوه و رنج است. این ظرفیت فرهنگی و مراسم نمادین در منابع تاریخی همواره در اعتدال بهاری برابر با ۲۱ مارس آغاز می‌شده است و طی چند روز ادامه داشته است. این زمان برای بیداری طبیعت است.

در واقع در مفهوم اعتدال و توازن و بیداری (برای زایندگی و خلاقیت هرچه بیشتر)، دو مقوله و شاخص مهم، توسعه همه‌جانبه است. اساساً در جهان کنونی توسعه‌ای به ثمر و نتیجه نهایی می‌رسد که از توازن و اعتدال لازم در عرصه‌های مختلف بهره‌مند باشد. خلاقیت و زایندگی طبیعت با اعتدال بهاری شروع می‌شود و همواره یک نماد آگاهی‌بخش برای انسان‌ها بوده‌است و الهامی است برای آدمیان پیشرو در آموختن از زایندگی و خلاقیت در زیست فردی و اجتماعی .

  • نوروز و توسعه درونی:

بدون تردید نوروز را باید کهن‌ترین و پایدارترین مناسبت تاریخی و فرهنگی دانست که اقوام و نژادهای متکثر و متنوع ایرانی را طی چند هزار سال تاکنون همبسته و پیوسته کرده‌است. البته عوامل همبستگی ما ایرانیان متعدد هستند، عواملی مانند دین، سرزمین، زبان، آداب و رسوم، اما یکی از دیرینه‌ترین و پایدارترین عامل همبستگی ما ایرانیان نوروز و مناسبت‌های نوروز بوده‌است؛ بنابراین این ظرفیت عمیق که به شکل وجودی و ماهوی با فرهنگ ایرانیان همراه و همراز است و از سوی دیگر با فطرت و سرشت انسانی رفیق و قرین شده‌است، قطعاً مبتنی‌بر شاخص‌های توسعه که بنیادی‌ترین آن مؤلفه‌های فرهنگی است، می‌تواند به‌مثابه سرمایه موجود (و نه مفقود) برای بهره‌مندی در راهبردهای توسعه مورد توجه جدی قرار بگیرد.

اساساً در ادبیات توسعه، شکل‌گیری باورها و نگرش جمعی بر مبنای برپایی نظم اجتماعی یک اصل مهم و بنیادین است. چرا که باورهای درست به زندگی فردی و اجتماعی مفهوم و معنا می‌بخشند. باورها در جهت نیل به همبستگی، وحدت و یگانگی جامعه به‌وجود می‌آیند و باورها و ارزش‌های درست نقش پی‌ریزی نظم و هماهنگی در تعاملات را دارد. در آموزه‌های بسیار ارزشمند نوروز بخش مهمی از ارزش‌ها و باورهای انسجام‌ بخش و وحدت‌ساز و تبدیل این باورها و ارزش‌ها به منش و کنش اخلاقی، نظم‌آفرین و همگرایانه را در درون خود دارد.

باورهایی مانند: اینکه نور بر تاریکی پیروز خواهد شد؛ سرمای سخت زمانه نباید انسان را نسبت به اعتدال و گرمای مطلوب در آینده نزدیک ناامید کند؛ برای رسیدن به اعتدال و زیست مطلوب باید در همان فضای سرد غبارها، آلودگی‌ها را با امید به فردای بهتر زدود؛ سرما نشانه نابودی نیست، بلکه اگر با آن هوشمندانه و امیدوارانه روبه‌رو شویم می‌تواند به پایان رنج‌ها بیانجامد؛ سردی را به جای تهدید باید فرصتی برای آب شدن یخ‌ها دانست که موجب حیات دوباره می‌شود و … ده‌ها آموزه دیگر نوروز. در واقع امید به آینده و تلاش برای رسیدن به آن از ارکان مهم ذهنی و سپس عملی شکل‌گیری توسعه است.

یکی از پیام‌های بنیادین نوروز آن است که پایان شب سیه سفید است و برای رسیدن به این سفیدی در همان زمان سیاهی باید غبارها و آلودگی‌ها را با امید به رسیدن به روشنایی زدود و این هنجارهای برآمده از نوروز که از باورپذیری عمومی بهره‌مند است ظرفیت آن را دارد که تبدیل به عناصر پیش‌برنده چرخه توسعه و هماهنگی و همگرایی در این چرخه باشد.

نوروز قبل از رسیدنش با امید و غبارروبی شروع می‌شود و وقتی از راه می‌رسد با تعامل، گفتگو و دیدار، شادی و شادباش، دهش و بخشش ادامه می‌یابد. همه این عناصر از عوامل مقوم توسعه یک جامعه است. توسعه جامعه بدون تعامل، همگرایی، همزیستی، به رسمیت شناختن دیگری، گفتگو، ازخودگذشتگی و بخشش، احترام به سنت‌های خوب (و نه کنار گذاشتن آن) و بدون شادی و نشاط محقق نمی‌شود.از این رو نوروز هم در عرصه باور و ارزش و هم در صحنه، منش و کنش حائز ویژگی‌ها و مولفه‌هایی است که همه آن از اجزای توسعه و به خصوص توسعه پایدار و توسعه درون‌زا است.

  • نوروز و همبستگی منطقه‌ای :

جهان ایرانی یک جهان بسیار گسترده‌تر از فرهنگ و جغرافیایی است که در فلات ایران شکل گرفته‌است و از همین رو آیین نوروز که در گذشته در میان اقوام و نژادهای مختلف شایع و رایج بود با شکل‌گیری پدیده دولت-ملت در میان مردم کشورهای افغانستان، جمهوری آذربایجان، ترکیه، کردستان عراق، سوریه، قزاقستان، قرقیزستان، بخش‌هایی از روسیه، تاجیکستان، ازبکستان، پاکستان، پارسیان و شیعیان هندوستان و بخش‌هایی از چین، همچنان متداول است و مردم این مناطق آن را به صورت مستمر و پیوسته و بعضاً متفاوت برگزار می‌کنند.

در واقع نوروز یک پیوند عمیق در میان کشورهای منطقه و بعضاً فرامنطقه ایجاد کرده‌است و کاملاً استعداد احیای جاده ابریشم فرهنگی را که می‌تواند نقش مهمی در توسعه منطقه و فرامنطقه ایجاد کند، دارا می‌باشد.

ایجاد توریسم نوروز در میان این کشورها و بازارهای مشترک اقتصادی تاکید بر فرهنگ و تاریخ مشترک، تبادل استاد، پژوهشگر و محقق و انجام پروژه‌های مشترک برای احیای هرچه بیشتر فرهنگ نوروز، برگزاری کرسی‌های زبان فارسی در میان اقشار علاقه‌مند، ایجاد موزه‌های مشترک و سیال در ارائه‌ آثار تاریخی و تشکیل گروه‌های مشترک فرهنگی، علمی، هنری برای اتصال میراث نوروز به دیگر کشورهای جهان، از جمله اقدامات بسیار موثری است که می‌تواند نوروز و توسعه منطقه‌ای را با یکدیگر پیوند بزند.

  • نوروز و توسعه فرامنطقه‌ای:

سازمان ملل و یونسکو نوروز را به‌عنوان یک میراث مشترک ملت‌های منطقه‌ای و به خصوص میراث مشترک ۱۲ کشور آسیایی به رسمیت شناخته است. میلیون‌ها مهاجر این ۱۲ کشور در قاره‌های مختلف جهان زندگی می‌کنند، بسیاری از این نیروهای مهاجر از موقعیت‌های مهم علمی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برخوردار هستند و بنا به گزارش‌های سالانه، این جمعیت موثر در جهان نوروز را در ایام آن جشن می‌گیرند و در بسیاری از نقاط جهان آن را با شکوه برگزار می‌کنند و تاکنون تعداد بسیار قابل‌توجهی کتاب، پروژه‌های تحقیقاتی، فرهنگ‌نامه، سمینار در این زمینه تالیف و برگزار شده‌است.

از این رو نوروز به مثابه یکی از سرمایه‌های مهم میراث بشری به دلیل آموزه‌های جهانی آن که مهمترینش، تعادل، توازن، تعامل، همگرایی، صلح و سازش، شادی و نشاط، کار و تلاش برای زدودن ناپاکی‌ها، امید به آینده، دهش و بخشش است و در اشکال مختلف فرهنگی اقوام پایبند به نوروز بروز و ظهور پیدا کرده‌است می‌تواند نقش مهمی را در ارتباطات میان فرهنگی، کمک به تعامل و همگرایی هرچه بیشتر ملل جهان ایفا کند. از این رو معتقدم میراث نوروز، سرمایه بزرگی برای توسعه درونی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است و بهره‌مندی هوشمندانه از ظرفیت‌های آن می‌تواند از یکسو الگوی مناسب در داخل، منطقه و جهان برای توسعه همه‌جانبه، همزیستی و ارتباطات صلح‌جویانه در میان اقوام و ملل قرار بگیرد.

نویسنده: غلامرضا ظریفیان

منبع: ماهنامه گفتگوی اجتماعی

منتشر شده در ماهنامه گفتگوی اجتماعی شماره 5 در محضر نوروز

برای دانلود pdf کلیک کنید.

اشتراک گذاری مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *