براساس نظر کارشناسان و منتقدان، چندین طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان اجرا شدهاست در حقیقت بر تعداد کودکان کار در خیابان افزودهاست. طرحهای اجرا شده، مقطعی، ناکارآمد و بخشی بودهاست و سیاستها و اقدامات یکپارچه نبوده و اثربخشی لازم را نداشتهاند.
اولین طرح قانونی و جامع مصوبه هیئت وزیران در سال ۱۳۸۴ با عنوان ساماندهیکودکانکار و خیابان بود که با همکاری وزارترفاه و سازمانبهزیستی تهیه شد. طبق آییننامه آن ۱۴ سازمان دولتی با مشارکت سمنها با رویکرد مددکارانه و حمایتی سعی در پوششرفاهی و توانمندسازی کودکان و خانوادههایآنها، آموزش و حل این مسئله اجتماعی داشتهاند.
در این طرح رویکرد جمع آوری کودکان حذف شد و رویکرد جذب توسط مددکار اجتماعی در خیابان جایگزین شد؛ مراکز کودکان خیابانی به چهار سطح تقسیمبندی شدند؛ مراکز سرپایی ثابت و سیار، اقامت کوتاهمدت تا ۲۱ روز ،اقامت میانمدت حداکثر تا یکسال و اقامت بلندمدت برای کودکان خیابانی بیسرپرست یا بدسرپرست تا پایان ۱۸ سالگی؛ این آییننامه مقرر کردهبود که نهادهای مختلفی از جمله وزارتآموزشوپرورش، وزارتبهداشت، سازمانبیمهخدماتدرمانی، سازمانتامیناجتماعی، کمیتهامدادامامخمینی، وزارتدادگستری و نیرویانتظامی و… هر یک مکلف به انجام وظایفی هستند که هماهنگی آنان را کارگروهاجتماعی استانها بر عهده خواهد داشت. بسیاری از کنشگران حوزه کودک معتقدند اجرایی شدن این آییننامه که به «حمایتهای اجتماعی از کودکان کار و خیابان» تغییر نام داد و همکاری همه دستگاههای نام برده در این آیین نامه میتوانست به موضوع ساماندهی کودکان کار و خیابان کمک زیادی کند.
آمار دقیقی از کودکان کار در خیابان در تهران و دیگر شهرهایایران وجود ندارد. در خرداد سال ۱۳۸۲ در همایش بررسی آسیبهای اجتماعی تعداد کودکان خیابانی در ایران ۵۰۰هزار نفر برآورد شد. در این سال ۳۱ هزار کودک خیابانی در سطح ایران توسط سازمانبهزیستی جمعآوری و ساماندهی شد که ۸۰ درصد آنها کودکان کار بودند؛ ۲۴ هزار و ۷۰۰ نفر مربوط به تهران و حدود ۷۰۰ نفر نیز از اتباع افغان بوده اند در سال ۱۳۸۳، حدود ۱۴هزار و در سال ۱۳۸۶، حدود ۱۲هزار کودک و نوجوان خیابانی در کل کشور در سازمانبهزیستی پذیرششدهاند. مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران (۱۳۹۲) طبق گزارش، یونیسف تا پیش از دهه ۱۳۹۰، ۶۰هزار کودک و نوجوان خیابانی در ایران به موجب گزارش دولت ایران به کمیته حقوق کودک وجود داشته است.
در ارتباط با ارزیابی این طرح باید گفت، این طرح از ابتدا در مرحله اجرا به دلایل مختلف با مشکل برخورد کرد که این موانع عبارتاست از: ظرفیت محدود اماکن نگهداری، کمبود اعتبار مالی برای ارائه خدمات به کودکان، عدم تحویل کودکان افغان و پاکستانی تنهایی که از طریق باندها و قاچاقچیان وارد ایران شدهاند و انعکاس رسانهای نحوه جمع آوری این کودکان و نگرانی از برخوردهایی که با آنها میشود که موجب اعتراض بعضی مسئولان نهادهای مدنی و کاربران شبکههای مجازی شد. همچنین برخی موانع و دلایل کندی روند ترخیص کودکان عبارت بودند از:
حجم زیاد پروندههای مددکاری شده در اداره کل اتباع و عدم صدور حکم مقتضی با وجود مراجعه خانوادهها، فقدان مدارکاقامتی و هویتی برای اثبات نسبت و ارتباط کودکان تحت پوشش طرح با افراد مراجعه کننده، عدم همکاری سفارت افغانستان برای ارائه یا تایید مدارک شناسایی برای خانوادهها، پراکندگی و نامشخص بودن آدرس های اعلامی از سوی کودکان و بعضاً خانواده های آنان، وجود کودکان رهاشده و تنها در خیابانها که فاقد هرگونه سرپناهی برای زندگی و حفاظت دارند، عدم تعیین تکلیف نهایی وضعیت کودکان تنها که به ایران قاچاق شده و با افراد غریبه زندگی می کنند، عدم همکاری برخی خانوادهها در بازدیدهای مددکاری و عدم شناسایی آدرس با وجود مراجعات مددکاران، نداشتن هرگونهشمارهتلفن از خانواده یا سرپرست و حتی ناتوانی کودک در ارائه نشانی محل سکونت و عدم همکاری خانوادهها در بازدید از محل، عدم همکاری خانوادهها در بازدید از محل، تعیین و تکلیف نشدن کودکان زیر سن قانونی.
اما نواقص اصلی طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان را می توان اینگونه برشمرد:
حلقه ضعیف توانمندسازی؛ عدم وجود سیاست یکپارچه و وحدت رویه؛ روش قهری و تضییع حقوق کودکان؛ اثربخشی پایین طرح ساماندهی؛ وضعیت نامشخص کودکان خارجی تنها؛ رد مرز کودکان خارجی غیرقانونی؛ اجرا نشدن «آیین نامه ساماندهی کودکان خیابانی»؛ نگاه آسیب شناسی به کودکان کار و خیابان و عدم استفاده از ظرفیت جامعه مدنی.
منبع: مرکز بررسیهای استراتژیک
تاریخ انتشار : خرداد 1399
برای دانلود پی دی اف اینجا کلیک کنید.